در اروپای قرون وسطی، همه طبقات با انگشتان خود دماغ خود را می دمیدند و سپس آنها را روی لباس های خود پاک می کردند، از افراد پست گرفته تا اشراف.
این نقض اخلاق خوب نبود، دستمال هنوز استفاده نشده بود. از قرون وسطی، روشی برای دمیدن بینی رایج شده است.
در حالی که مردم “پایین” از دست راست خود برای غذا خوردن استفاده می کردند، افراد طبقات بالا بینی خود را حداقل در حین غذا فقط با دست چپ خود و ترجیحا فقط با دو انگشت خود باد می کردند.
استفاده از دستمال کاغذی عمده سافتلن برای دمیدن بینی اولین بار در ایتالیا معرفی شد و از آنجا به محافل اشرافی گسترش یافت.
خانم های نجیب پارچه ای را که گرانبها به حساب می آمد، روی کمربندهایشان باز می پوشیدند. اما حتی حاکمان در ابتدا فقط چند نسخه داشتند. هانری چهارم فرانسوی در پایان قرن شانزدهم تنها پنج دستمال داشت. فقط لویی چهاردهم تعداد بیشتری داشت.
از کتاب آداب اراسموس روتردامی که در سال 1529 منتشر شد ، مشخص است که اگرچه دستمال در زمان او به خوبی شناخته شده بود، اما در میان طبقات بالا چندان رایج نبود.
200 سال بعد استفاده نکردن از دستمال عادت بدی محسوب می شود. دمیدن بینی در مکان های عمومی به طور فزاینده ای نادرست تلقی می شود.
به عنوان یک کالای لوکس قبل از قرن 18، دستمال عمدتاً به عنوان اشیاء معتبر و برای اهداف تزئینی استفاده می شد و فقط برای پاک کردن عرق از صورت استفاده می شد. با ظهور مد برای استشمام تنباکو ، پارچه ها به طور فزاینده ای به یک کالا تبدیل شدند، به ویژه برای مردان.
از قرن هجدهم، احساس خجالت بیشتر شد، به طوری که برای اینکه مهمانان حاضر را آزار ندهند، مثلاً باید از دستمال در سر میز خودداری شود. با این حال، اگر متوقف کردن “جریان بدن” ضروری بود، فرآیند باید با یک دستمال پوشیده شود یا در صورت امکان از تخته دور شود.
اصطلاح خجالت در جامعه جایگاه جدیدی پیدا کرد، بنابراین باید از به کار بردن کلمه «بوییدن» خودداری شود.
در مناطق فرهنگی دیگر، مانند ژاپن، کره، و همچنین در مکزیک، دمیدن بینی در ملاء عام تابو است. مانند نفخ شکم در ملاء عام، بسیار بی ادبانه تلقی می شود. از طرف دیگر، کشیدن مخاط بینی یک کنترل فیزیکی محسوب می شود و می تواند بدون هیچ گونه تعلل بیشتر در ملاء عام انجام شود.